بسم رب الشهدا

این بار جهاد اکبر شروع شده بود ولی با ترکش ناسزا و با آرپیچی فساد .

علمداران نسل بعد در این فکر بودند که در آتش باران مزدوران قلم به دست

و روشنفکران چه باید کرد .

تا آنکه یکی از بچه ها بی سیم زد .رفتیم تا بگوییم هستیم .

شور وحال عجیبی در هر شهر و دیار بود .عطر کربلا از مناطق جنگی بر مشام 

میرسد.بسیجیان به خوبی فهمیده بودند آغاز عصر توبه بشریت شروع شده . آنها 

یه خوبی درک کرده بودند که علمداران عرصه ظهور هستند .وقتی جمگ به پایان 

رسید همه فکر کردند که مبارزه نیز پایان یافته !اما بسیجیان می دانستند که..

    ((چه جنگ باشد و نباشد راه من و تو از کربلا می گذرد ))

                دلنوشته ای از زنده یاد بسیجی سید علیرضا مصطفوی

خدایا !ما را ببخش .گناهی که ما را احاطه کرده و خود از آن آگاهی ندارم

گناهی را که میکنیم و با هزار قدرت عقل توجیه میکینیم

و خود از بدی  آن آگاهی نداریم

خدایا!تو آنقدر به من رحمت کرده و آنچنان مرا مورد عنایت خود قرار داده ای که من از وجود خود شرم میکینیم

خجالت میکشم که در مقابلت بایستم و خود را کوچکتر از آن میدانم که در جواب این همه بزرگواری و پروردگاری

تو را شکر کنم و تشکر را نیز تقصیری و اهانتی به ساحت مقدست می دانم.

(شهید دکتر چمران)

خدای من !اگر مرا به جرمم بگیری تو را به عفوت میگیرم. اگر دست بر گناهم بگذاری

چنگ در دامان بخششت میزنم .اگر به جهنم ببری و به آتشم بیفکنی آنجا فریاد میزنم

و اعلان میکنم به اهل جهنم که تو را دوست دارم و دست در دامانت نمیکشم

(مناجات شعبانیه)

یک کارت برای امام رضا(ع)مشهد.یک کارت برای امام زمان (ع).مسجدجمکران.یک کارت هم برای حضرت معصومه (س)

قم.این یکی را خودش برده بود انداخته بود توی ضریح.((چرا دعوت شما را رد کنیم ؟!چرا به عروسی شما نیاییم؟!

کی بهتر از شما ببین همه آمدیم.شما عزیزماهستی.))حضرت زهرا (س)آمده بود به خوابش درست قبل از عروسی.

معشوق من !دیر زمانی است که در آتش عشق وصل تو میسوزم 

ولی دریغا !که زنجیرهای معاصی چنان مرا به عالم دوخته که نمیتوانم 

به سویت پرواز کنم .بارالها !تو خود گفتی که اگر بندگانت یک قدم بسویت 

آیند تو چند قدم به سویشان خواهی رفت ولی من میخواهم بگویم که کریما !بار سنگین گناهانم توان برداشتن 

حتی یک قدم را از من ذلیل سلب کرده است خداوندا به کرامتت قسم این یک قدم را هم تو بردار 

(ای آشنای رازهای نهانی قلبم )

بعضی ها می گن بصیرت رو باید تو قرآن  وتعقل خود فرد که خداوند متعال میدهد باید پیدا کرد!

این حرف جای تفکر دارد برای وازه کردن موضوع مثالی می زنم:

خداوند متعال برای این که راه رو از چاه پیدا کنیم پیامبران رو مبعوث کردن بعد ازپیامبران که آخرین آن پیامبر اکرم بودن امامان رومبعوث کردن تا مردم گمراه نشود.

زمانی که امام زمان  خواستند که غیبت کبری را آغاز کنند امر به پیروی علمائی کردند که شرایط رهبری رادارند کردندکه همان ولایت فقیه است.

این امر نشان میدهد که انسان هرچند میزان بصیرتش زیاد باشد باید گوش به فرمان ولایت فقیه باشد.

ما امروزه در بین سایت های مختلف میبینیم که در مورد بصیرت حرف های زیادی زده می شود.

ولی باید دانست این بصیرت به چه معناست؟

آیا به معنای بینش سیاسی هست؟

آیا به معنای این است که باید به سخنرانی های امام خامنه ای گوش فرادهیم و جامع عمل بپوشانیم؟

و یا باتعقل خویشتن باید مسیر راپیداکرد